تعبیر خواب آب معدنی

تعبیر خواب آب معدنی | تعبیرخواب آب معدنی | tabire khab

آب معدنی در خواب دیدن,تعبیر خواب آب معدنی,خوردن آب معدنی در خواب,تعبیر خواب آب معدنی خوردن,تعبیر خواب آب معدنی,آب معدنی در خواب

خواب آب معدنی یکی از خواب های معمول است.اگر شما هم آب معدنی در خواب دیده اید و دنبال تعبیر خواب آب معدنی می گردید می توانید در این مطلب براحتی تعبیرخواب آب معدنی را مطالعه نمایید و متوجه شوید آب معدنی چه تعبیری دارد

تعبیر خواب آب معدنی از دید لیلا برایت

تعبیر خواب دیدن آب معدنی ، اوقات خوش است

تعبیر خواب خوردن آب معدنی ، صرف نظر نکردن از چیزهای زیبا و دلربا است

تعبیر خواب آب معدنی از دید آنلی بیتون

تعبیر خواب خوردن آب معدنی ، شانس و فرصت های خوب است

تعبیر خواب آب معدنی | آب معدنی در خواب دیدن | تعبیر خواب

تعبیر خواب جهنم

تعبیر خواب جهنم | تعبیرخواب جهنم | tabire khab

تعبیر خواب جهنم,تعبیر خواب جهنم و بهشت,تعبیر خواب جهنم رفتن,تعبیر خواب جهنم دیدن,تعبیر خواب در جهنم بودن,تعبیر خواب آتش جهنم,تعبیر خواب عذاب جهنم,تعبیر خواب رفتن به جهنم,تعبیر خواب دیدن بهشت و جهنم,تعبیر خواب دیدن جهنم در خواب,تعبیر خواب آتش جهنم,تعبیر خواب سوختن در اتش جهنم

خواب جهنم یکی از خواب های معمول است.اگر شما هم جهنم در خواب دیده اید و دنبال تعبیر خواب جهنم می گردید می توانید در این مطلب براحتی تعبیرخواب جهنم را مطالعه نمایید و متوجه شوید جهنم چه تعبیری دارد

تعبیر خواب جهنم از دید منوچهر مطیعی تهرانی

تعبیر خواب دیدن جهنم ، آینه آشفته است

تعبیر خواب وارد جهنم شدن و از آتش نسوختن ، نجات یافتن از تنگی و سختی است

تعبیر خواب ناله کردن و فریاد کشیدن در جهنم ، در عذاب بودن و رنج بردن دیگران از زبان شما است

تعبیر خواب جهنم از دید لوک اویتنهاو

تعبیر خواب جهنم ، ضرر زیاد و خسارت است

تعبیر خواب وارد جهنم شدن ، شخصی گفته های شما را تکذیب خواهد کرد

تعبیر خواب خود را از جهنم رهانیدن ، نجاتی خواهد رسید

تعبیر خواب جهنم از دید آنلی بیتون

تعبیر خواب در جهنم بودن ، هوس ها شما را از بین می برند

تعبیر خواب دیدن دوستانتان در جهنم ، نگرانی و پریشان خاطری است

تعبیر خواب فریاد زدن در جهنم ، استفاده دشمنان از عدم توانایی دوستان برای نابودی شما است

تعبیر خواب جهنم | جهنم در خواب دیدن | تعبیر خواب

تعبیر خواب استخوان

تعبیر خواب استخوان | تعبیرخواب استخوان | tabire khab

تعبیر خواب استخوان,تعبیر خواب استخوان مرده,تعبیر خواب استخوان بزرگ,تعبیر خواب استخوان ماهی,تعبیر خواب استخوان گاو,تعبیر خواب استخوان مرغ,تعبیر خواب استخوان انسان,تعبیر خواب استخوان پا,تعبیر خواب خوردن استخوان مرده,تعبیر خواب دیدن استخوان مرده,تعبیر خواب دیدن اسکلت مرده,تعبیر استخوان مرده در خواب,تعبیر خواب استخوان انسان مرده,تعبیر خواب اسکلت انسان مرده,تعبیر خواب استخوان ماهی,تعبیر خواب استخوان پا,تعبیر خواب استخوان شکسته,تعبیر خواب استخوان دست,تعبیر خواب استخوان ماهی در گلو,تعبیر خواب دیدن استخوان گاو,تعبیر خواب دیدن استخوان مرغ,تعبیر خواب خوردن استخوان مرغ,تعبیر خواب اسکلت انسان,تعبیر خواب اسکلت انسان,تعبیر خواب دیدن استخوان انسان,تعبیر خواب استخوان بدن,تعبیر خواب شکستن استخوان پا,تعبیر خواب شکستگی استخوان پا,تعبیر خواب استخوان شکسته پا,تعبیر شکستن استخوان پا در خواب

خواب استخوان یکی از خواب های معمول است.اگر شما هم استخوان در خواب دیده اید و دنبال تعبیر خواب استخوان می گردید می توانید در این مطلب براحتی تعبیرخواب استخوان را مطالعه نمایید و متوجه شوید استخوان چه تعبیری دارد

تعبیر خواب استخوان از دید حضرت امام جعفر صادق ع

تعبیر خواب دیدن استخوان هفت چیز است

امل و مال – خویشان – فرزند – قیم خانه – برادران – مال – یار و انباز

تعبیر خواب استخوان از دید محمد بن سیرین

تعبیر خواب استخوان ، مالی است که مردم از آن استفاده کنند

تعبیر خواب استخوانی که گوشت دارد ، مال و خیر است

تعبیر خواب استخوانی که گوشت ندارد ، مالی کم است

تعبیر خواب استخوان دادن به کسی ، کمک کردن به آن کس است

تعبیر خواب استخوان از دید منوچهر مطیعی تهرانی

تعبیر خواب پیدا کردن استخوان ، به دست آوردن مال است

تعبیر خواب بر سر سفره کسی تکه ای استخوان که گوشت دارد در بشقاب شما می گذارد ، بدون زحمت پول به دست آوردن است

تعبیر خواب داشتن استخوان در جیب ، تامین مالی است

تعبیر خواب استخوان به دیگران دادن ، کمک از سمت شماست

تعبیر خواب نوک پا زدن و دور انداختن استخوان در راه افتاده ، از دست دادن کار خیر است

تعبیر خواب استخوان چرب ، سودی که در آینده باعث ناراحتی شما می شود

تعبیر خواب شکستن استخوان و گچ گرفتن آن ، ضرر و زیان مالی است

تعبیر خواب بستن استخوان دیگران ، نیکوکاری است

تعبیر خواب استخوان از دید آنلی بیتون

تعبیر خواب بیرون زدن استخوان از زیر پوست ، تهمت و خیانت است

تعبیر خواب دیدن تپه ای از استخوان ، قحطی و آلودگی است

تعبیر خواب استخوان | استخوان در خواب دیدن | تعبیر خواب

گلچین زیباترین شعر در مورد بیشعوری

شعر در مورد بیشعوری

شعر در وصف بیشعوری,شعر در مورد بیشعوری,شعر درباره بیشعوری,شعری در مورد بیشعوری ,شعر بیشعوری,شعر بیشعوری,شعر درباره بیشعوری,شعر در مورد بیشعوری,شعر نو بیشعوری,شعر در باب بیشعوری,شعری در مورد بیشعوری

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بیشعوری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

کسی که طعم زبان عسل نمی فهمد

توهرچه هم بخوانی غزل ؛ نمی فهمد

حکایتِ نرود میخ آهنی درسنگ

مخوان که سنگ ضرب المثل نمی فهمد

حدیث عاشقی به پایان نمی رسد اما…

دریغ ودرد که این را اجل نمی فهمد

شعر در وصف بیشعوری

چون سر برسند ابلهی چند

گندی بزنند در رهی چند

با جوش و خروش ابلهانه

جویند ز هر گلی بهانه

شعر در مورد بیشعوری

با آن که بسی ز فهم دورند

انگار که آخر شعورند

تازند به صاحبان دانش

 نازند به صاحبان دانش

شعر درباره بیشعوری

یا رب بشکان دهان ابله

برکن ز دهان زبان ابله

ابله که شود دچار در بند

وا می رهد از غم اش خردمند!

شعری در مورد بیشعوری

بحثتونو با ادمای احمق با این جمله تموم کنین:

تو نه شعورشو داری قانع بشی

نه سوادشو داری منو قانع کنی پس بگذریم…

شعر بیشعوری

ریاضیات اگه شعور داشت

میفهمید منفی در منفی باید بشه

خیلی منفی…..

شعر درباره بیشعوری

اونچه ” آدما ” رو کنار هم نگه میداره؛ شباهت هاشون نیست …

درک و شعورشون از ” تفاوت ” هاشونه!

شعر در مورد بیشعوری

یه مرز باریکى هست بین رُک بودن و بى شعورى،

که متاسفانه همه با افتخار ردش می کنن!

شعر نو بیشعوری

حیوون هم شعورش میرسه

تو این فصل باید بره یه گوشه‌ای بخوابه تا بهار،

حالا ما باید ۶ صبح پاشیم از خونه بزنیم بیرون 😐

شعر در باب بیشعوری

‏در نامه ای به پسرم خواهم نوشت:

پسرم،

وقتی چراغ قرمزه یا ترافیکه بوق نزن.

با بوق زدن مسیر باز نمیشه حمال.

بوق نزن بیشعور.

با تشکر، پدرت 😐

شعری در مورد بیشعوری

در زندگی اگر توان عاشق شدن نداری…

لااقل شعور معشوقه بودن داشته باش

شعر در وصف بیشعوری

بیشعور بودن بهتره یا دیر رسیدن؟

+ بیشعور بودن.

_ آفرین. تبریک میگم شما میتونی گواهینامه داشته باشی

و تو خیابون های ایران رانندگی کنی 😐

شعر در مورد بیشعوری

دکتر حالش چطوره؟

+ما هر کاری از دستمون برمی‌اومد براش کردیم

ولی متاسفانه بدنش شعورو پس می‌زنه…

شعر درباره بیشعوری

رفتم یه عینک آفتابی بخرم

یارو گفت ۱ تومن

دیدم خدا الکی خورشید رو نیافریده که منِ بیشعور عینک بزنم،

حتمن حکمتی داشته والا 🙂

شعری در مورد بیشعوری

گرما اگه خوب بود و شعور داشت،

مثل سرما در رو که میبستی،

تو نمی یومد 😐

شعر بیشعوری

به هرکس به اندازه ی شعورش بها بده،

نه به اندازه معرفت خودت

شعر درباره بیشعوری

همیشه سکوت نشانه ی تایید حرف طرف مقابل نیست ، گاهی

نشانه ی قطع امید از سطح شعور اوست !

شعر در مورد بیشعوری

امروز ۱۰ تا پست عاشقانه برای شوهرم گذاشتم

دیدم جواب داده عزیزم ﺣﻘﻮﻗﻤﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ چشم

چقد کمال، چقد فهم،چقد شعور

شعر نو بیشعوری

کاش می شد که شعار

جای خود را به شعوری می داد

تا چراغی گردد دست اندیشه مان

شعر در باب بیشعوری

اگر بی شعورها عاشق می شوند

فقط به یک دلیل است

می خواهند در هیچ چیز کم نیاورند از جمله عشق!

شعری در مورد بیشعوری

بیشعوری یعنی…

لطف دیگران را..

وظیفه آنان پنداشتن

شعر در وصف بیشعوری

علاقه رو باید جای خرجش کنی که؛

یه شعوری پشتش باشه……

شعر در مورد بیشعوری

بیشعور تحت درمان باید هرگز از یاد نبرد

که زمانی بیشعور بوده است و اگر مراقبت نکند، 

ممکن است دوباره بیشعور شود.

شعر درباره بیشعوری

سخت ترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحله ی نخست است،

یعنی پذیرفتن بیشعور بودن.

شعری در مورد بیشعوری

هیچ کس دوست ندارد قبول کند که بیشعور است

و بنابراین لحظه ی برداشتن نخستین گام، درد آور است

در بیشتر مواقع، تا رسیدن به لحظه ی سرنوشت ساز پذیرش،

بیشعور بحران هایی چون ورشکستگی،  طلاق، اخراج از کار با بدتر

از همه ضایع شدن توسط یک بیشعور بزرگ تر را از سر گذرانده است.

شعر بیشعوری

بیشعوری ربطی به سواد ندارد، به رفتار آدم ربط دارد.

حتی بعضی از بیشعور ترین افراد ،

کسانی اند که متخصص محسوب می شوند

و دیگران را راهنمایی می کنند

شعر درباره بیشعوری

بیشعور تحت درمان خواهد دانست

که اشکال ندارد اگر که گه گاهی شکست بخورد.

احتمالاًکشف خواهد کرد

که بعضی از دوستان و همکارانی که تا چند ماه پیش،

آن ها به او بیشعور می گفتند،

سزوارتر از او برای شنیدن این واژه اند.

شعر در مورد بیشعوری

بیشعور تمام عیار در میان بیشعور ها، مثل گردباد و توفان در میان بادهاست.

این نوع بیشعورها آسیب رساترین نوع بیشعورهایند.

در زندگی واقعی، تخصص این بیشعورها در تخریب و انهدام شخصیت است

شعر نو بیشعوری

لااقـل رد که می شـوی

بی هـوا بگو :دوسـتت داشتم !!

و تا برگشـتم لا به لای جمـعیت

گُــــم شـده باش !!!

شعر در باب بیشعوری

دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم

منو به جایی رسوند که حالا ،

تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم:

عاشقمی؟!! خب به درک…!!

شعری در مورد بیشعوری

یکی بود که اونم رفت . . .

کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !

شعر در وصف بیشعوری

مــن خوبـم

خسـته نیســتم

فـقط گـاهـی

دســتم بـه ایـن زندگـی نمــی رود !!

شعر در مورد بیشعوری

در خواب مــن

دست دیگری را نگیـــــر !!

حرمـت نگه دار لعنتــــــــی … !!

شعر درباره بیشعوری

هَمیـــشه بـاید کســـی باشد

تا بغــض*هایت را قـبل از لرزیدن چــانه ات بفهمد…..

آهای فلانـــــــی… بــفــهــم!!!

شعری در مورد بیشعوری

حرفای بعضی آدمارو باید قالب گرفت ،

بس که حرفاشون عکس از آب درمیاد …

شعر بیشعوری

 یه وقتایی لازمه از گوشیمون بشنویم

“مشترک مورد نظر آدم نمیباشد …

لطفا قطع کنید”

شعر درباره بیشعوری

بعضی ها به ما نمیخوردن !

ما جا خالی دادیم خوردن به شما !

مبارکتون باشه !

شعر در مورد بیشعوری

حس خوب داشتن

حال خوب داشتن

روز خوب داشتن

نعمتیست که رفتنت به من هدیه کرد !

شعر نو بیشعوری

بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !

راست میگفت !!! با دنیا نه ، با یکی دیگه عوضم کرد !

شعر در باب بیشعوری

هروقت در فریب دادن کسی موفق شدی

به این فکر نکن که اون چقدراحمق بوده

به این فکر باش که اون چقدر به تو اعتماد داشته

شعری در مورد بیشعوری

بیــشتـریـن ضــربــه هـــا،

همیشه واسه بهــتـریـن آدمـــا بوده !

واسـه خــــــوبــــــیـ هاتــــون ،

حـــد بــــزاریــــد !!

شعر در وصف بیشعوری

تو بردی…  همه هورا کشیدند…

حالا پایت را از روی خرده های دلم بردار…  کافیست

شعر در مورد بیشعوری

جلوی آینه قدی می ایستم ؛

و از تک تک اعضائم ،

بخاطر این اوضاعم …

عذر خواهی میکنم … !!!

شعر درباره بیشعوری

دلم کسی را می خواهــــد

که هر شب به من بگوید  دوستــــت دارم

و هر روز آنرا ثـــــابت کند..!!

شعری در مورد بیشعوری

احساسم را به دار اویختم

منطقم را به گلوله بستم

لعنت به هر دو , که عمری بازی ام دادند

دیگر بس است

می خواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم. . .!

شعر بیشعوری

لعنت به اون کســــی که

وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی …

خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری

شعر درباره بیشعوری

کاش نقشه سرزمینم به جای گربه

شبیه سگ بود

تا مردمانش بجای خیانت “وفا” داشتند…

شعر در مورد بیشعوری

همیشه بهم میگفت : زندگیمی

وقتی داشت میرفت گفتم مگه زندگیت نبودم؟؟؟

گفت:آدم برای رسیدن به عشقش باید از زندگیشم بگذره!!!!

شعر نو بیشعوری

نپرس ….هیچ نپرس از دلم….

همین “چه خبر ؟”

همین ” چه میکنی؟ “

این روزها سوال بدیست…

خیلی بد…!!

شعر در باب بیشعوری

ولش کردم و رفتم !!

نه اینکه دوستش نداشتم

نه !!

از نخودی بودن متنفرم !

شعری در مورد بیشعوری

به بعضیا باس گفت :

برو عقب عزیــــــزِ من !

من خودمم انقـــــدر به خودم نزدیـــــــک نمیشم،

شما که جـــــای خود داری !

شعر در وصف بیشعوری

گفت تا ابد باهاتم

اما چه زود ابدش عفو خورد…!!!

شعر در مورد بیشعوری

ﺧﯿﺎﻧﺖ یک اشتباه نیست

درست ترین اتفاق در یک رابطه ی اشتباست…

شعر درباره بیشعوری

هیچ بوسه ای

جای زخم زبان را خوب نمی کند

شعری در مورد بیشعوری

به نظر من همون طور که واسه خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی اسم گذاشتند

باید برای جو گرفتگی بعضی از دوستانم هم یه اسمی میذاشتن!

شعر بیشعوری

خودم پراندمت نازنین!

وقتی با حرف هایم بهت بال دادم

حالا رنگ آسمانه ای دیگر را به رخم من می کشی؟

شعر درباره بیشعوری

چه کلمه مظلومی است قسمت

همه نامردی ها را به عهده میگیرد

شعر در مورد بیشعوری

هیس!

گوشم کر شد

نامردی را مگر فریاد میزنند؟

شعر نو بیشعوری

زمانی که آسمان دلت از نامردی ها ابریست

به چشمانت اجازه باریدن نده که در خود شکستن

بهتر از در نگاه دیگران شکستن است

شعر در باب بیشعوری

در برابر آن همه نامردی که در حقم کرد

سکوتم حرف قشنگی نبود …

شعری در مورد بیشعوری

به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی

که نامردان خجل گشتند از بس تو نامردی

شعر در وصف بیشعوری

بسلامتی اونی که تو همه این نامردی

ما رو مرد حساب می کنه

شعر در مورد بیشعوری

مردونه حرف بزن مردونه بخند مردونه گریه کن

مردونه عشق بورز مردونه ببخش

مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن

مخصوصا در حق کسی که باورت کرده و بهت تکیه کرده

شعر درباره بیشعوری

به سلامتی مردایی که از پل نامردی نمیرن

ولی تو دریای مردی غرق میشن

شعری در مورد بیشعوری

رفیق الکی تریپ طرف داری نگیر جان من!

ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﯿم …

شعر بیشعوری

غصه هایت را با  قاف بنویس که هرگز باورشان نکنی

انگار فقط  قصه است و بس …

شعر درباره بیشعوری

باید ژن آدم بودم داشت

نه ژستشو

شعر در مورد بیشعوری

قبل از ورود به هر موضوعی!

دقت کنید!

که جوابتون به تو چه نباشه

شعر نو بیشعوری

ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ

ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻗﻒ ﺑﯽ ﻭﻗﻔﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺒﺎﺵ

ﮐﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ

شعر در باب بیشعوری

همیشه یاد گرفتم

نباید تو زندگیم از کسی متنفر باشم

ولی بعضی وقتا

بعضی آدما نمیزارن به آموخته هام پایبند بمونم

شعر در مورد بیشعوری

گلچین زیباترین شعر در مورد تعصب

شعر در مورد تعصب

شعر در وصف تعصب,شعر در مورد تعصب,شعر در مورد تعصب بیجا,شعری در مورد تعصب,شعری در مورد تعصب بیجا,شعر مولوی در مورد تعصب,شعر نو درمورد تعصب,شعر در باره تعصب بیجا,شعری درباره تعصب,شعر تعصب,شعر تعصب کور,شعر تعصبی,شعر عصبی,شعر درباره تعصب,شعر برای تعصب,شعر در مورد تعصب بیجا,شعری درباره تعصب,شعر در مورد تعصب,شعری در مورد تعصب,شعری در مورد تعصب بیجا,شعر در باره تعصب بیجا

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تعصب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 به تعصب مگوی دشنامش

جز به حسن ادب مبر نامش

برای دیدن مطلب اصلی اینجا کلیک نمایید.

 

گلچین زیباترین شعر در مورد غیرت

شعر در مورد غیرت

شعر در مورد غیرت مرد,شعر درباره غیرت مرد,شعر در مورد غیرت,شعر در مورد غیرتمندی,شعر در مورد غیرت ایرانی,شعر در مورد غیرت بختیاری,شعر در مورد غیرت عاشق,شعر در مورد غیرت زن,شعری در مورد غیرت,شعر در مورد غیرت,شعر در مورد بی غیرتی,شعر در مورد عفت و غیرتمندی,شعر درباره غیرتمندی,شعری در مورد عفت و غیرتمندی,شعر کودکانه در مورد عفت و غیرتمندی,شعری درباره غیرت,شعر درمورد غیرت,شعر درباره غیرت,شعر در مورد غیرت مندی,شعر درباره بی غیرتی,شعری در مورد بی غیرتی,شعر در مورد بی غیرت,شعر در وصف غیرت,شعر در وصف غیرت,شعری در وصف غیرت,شعر غیرت مردانه,شعر غیرت,شعر غیرتی,شعر غیرت مرد,شعر غیرت بختیاری,شعر غیرت عاشق,شعر غیرت و مردانگی,شعر غیرت ترکی,شعر غیرتمندی,شعر غیرت ایرانی,شعر غیرتی حیا,شعر غیرتی امام علی,شعر غیرتی شدن,شعر بی غیرتی,شعر های غیرتی,شعر درباره بی غیرتی,شعر در مورد بی غیرتی,شعر ترکی غیرتی,شعر های غیرتی ترکی,شعر در مورد غیرت مرد,شعر درباره غیرت مرد,شعر در مورد غیرت بختیاری,شعر در مورد غیرت عاشق,شعر بند خورده چینی غیرت و مردانگیم,شعر درباره غیرتمندی,شعر عفت و غیرتمندی,شعر در مورد غیرتمندی,شعر درباره ی غیرتمندی,شعر در مورد غیرت ایرانی,شعر برای غیرت ایرانی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غیرت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

سختم آید که به هر دیده تو را می‌نگرند

سعدیا غیرتت آمد نه عجب سعد غیور

شعر در مورد غیرت مرد

فصل گل از باده توبه داده مرا شیخ

غیرت باد بهار اگر بگذار

شعر درباره غیرت مرد

در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست

عشاق تو را به دیده در خواب کجاست

خورشید ز غیرتت چنین می‌گوید

کز آتش تو بسوختم آب کجاست

برای دیدن مطلب اصلی اینجا کلیک نمایید.

 

گلچین زیباترین شعر در مورد ازدواج

شعر در مورد ازدواج

شعر در مورد ازدواج,شعر در مورد ازدواج حضرت علی و فاطمه,شعر در مورد ازدواج حضرت علی و زهرا,شعر در مورد ازدواج علی و فاطمه,شعری در مورد ازدواج,شعر طنز در مورد ازدواج,شعر در مورد سالگرد ازدواج,شعر زیبا در مورد ازدواج,شعر در مورد حلقه ازدواج,شعر در مورد تبریک ازدواج,شعر درباره ازدواج حضرت علی و زهرا,شعر درباره ازدواج علی و فاطمه,شعری در مورد سالگرد ازدواج,شعر عاشقانه در مورد ازدواج,شعر طنز در مورد ازدواج دانشجویی,اشعار طنز در مورد ازدواج,شعر های طنز در مورد ازدواج,شعر طنز درباره ازدواج,شعری طنز در مورد ازدواج,شعر طنز در مورد سالگرد ازدواج,شعر زیبا در مورد سالگرد ازدواج,شعر درباره سالگرد ازدواج,شعر در مورد سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه,شعر در مورد سالروز ازدواج,شعری در باره سالگرد ازدواج,شعر عاشقانه در مورد سالگرد ازدواج,شعر در مورد تبریک سالگرد ازدواج,شعر کوتاه در مورد سالگرد ازدواج,شعرهای زیبا در مورد ازدواج,اشعار زیبا در مورد ازدواج,شعر زیبا درباره ازدواج,شعر زیبا در مورد تبریک ازدواج,شعری زیبا در مورد ازدواج,اشعار زیبا در مورد سالگرد ازدواج,شعر درباره حلقه ازدواج,شعر نو درباره حلقه ازدواج,شعر در مورد تبریک عروسی,شعر درباره تبریک ازدواج,شعر در وصف ازدواج,شعر در وصف ازدواج حضرت علی,شعری در وصف ازدواج,شعر در وصف سالگرد ازدواج,شعر زیبا در وصف ازدواج,شعری در وصف سالگرد ازدواج,شعر در وصف تبریک ازدواج,شعری در وصف ازدواج حضرت علی و فاطمه,اشعار زیبا در وصف ازدواج,شعر ازدواج,شعر ازدواج طنز,شعر ازدواج حضرت محمد وحضرت خدیجه,شعر ازدواج مذهبی,شعر ازدواج جوانان,شعر ازدواج و عشق,شعر ازدواج حضرت محمد,شعر ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا,شعر در مورد ازدواج,شعر پیوند ازدواج,شعر طنز ازدواج دانشجویی,شعر طنز ازدواج موقت,شعر طنز ازدواج دوم,شعر طنزدرباره ازدواج,شعر طنز ازدواج مجدد,شعر طنز ازدواج اینترنتی,شعر های طنز ازدواج,متن شعر طنز ازدواج,اشعار ازدواج حضرت محمد و حضرت خدیجه,شعر ازدواج عشقم,شعر ازدواج عشق,شعر درباره عشق و ازدواج,شعر ازدواج حضرت محمد و خدیجه,اشعار ازدواج حضرت محمد و خدیجه,اشعار ازدواج حضرت محمد وحضرت خدیجه,شعر ازدواج حضرت علی وفاطمه,شعر ازدواج حضرت علی وحضرت فاطمه,شعر ازدواج حضرت علی وزهرا,شعر در مورد ازدواج حضرت علی و فاطمه,شعر در مورد ازدواج حضرت علی و زهرا,شعر در مورد ازدواج علی و فاطمه,شعری در مورد ازدواج,شعر طنز در مورد ازدواج,شعر در مورد سالگرد ازدواج,شعر زیبا در مورد ازدواج,شعر در مورد حلقه ازدواج,شعر در مورد تبریک ازدواج,شعر برای پیوند ازدواج,شعر در مورد پیوند ازدواج

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ازدواج برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود درآن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفا از آوردن اطفال، خودداری کنید!

شعر در مورد ازدواج

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ

معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید

شعر در مورد ازدواج حضرت علی و فاطمه

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها!

پیش فامیل مقابل آبروداری کنید!

میوه، شیرینی، شب پاتختی ام هم لازم است

پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید!

شعر در مورد ازدواج حضرت علی و زهرا

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی

دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید!

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید!

شعر در مورد ازدواج علی و فاطمه

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر

هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید!

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب

کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید!

شعری در مورد ازدواج

گرم باید کرد مجلس را، ازاین رو گاه گاه

چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک

دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید!

شعر طنز در مورد ازدواج

لامبادا و تانگو و بابا کرم یا هرچه هست

از هنرهاتان تماما پرده برداری کنید!

البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای

پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید!

شعر در مورد سالگرد ازدواج

حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری

با شاباش و دست و سوت ازاو طرفداری کنید!

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟

با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید!

شعر زیبا در مورد ازدواج

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور

بی ادا و منت و هرگونه اطواری کنید!

شعر در مورد حلقه ازدواج

عشق نو رسیده منی

که باید نام زیبایی برایت پیدا کنم

چیزی شبیه خوشبختی

تا وقتی صدایت می کنم

باران اول بهار را هم به یادم بیاوری

عمر تازه منی

که باید به پای تو آن را سوزاند

شعر در مورد تبریک ازدواج

ما باید خوشبخت بشیم،

تا بقیه بدونن

خوشبختی هم

وجود داره!

شعر درباره ازدواج حضرت علی و زهرا

حواست نیس کی اینجا روبروته

چقدر این لحظه ها رو سخت کردی

همه فک میکنن تو این همه سال

تو با عشقت منو خوشبخت کردی

شعر درباره ازدواج علی و فاطمه

شبی مجنون به لیلی گفت : کای محبوب بی همتا

ترا عاشق شود پیدا ، ولی مجنون نخواهد شد

شعری در مورد سالگرد ازدواج

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بیکس

دد و دامت کمین از پیش و از پس

بیا تا حال یکدیگر بدانیم

مراد هم بجوییم ار توانیم

شعر عاشقانه در مورد ازدواج

فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق

ببست گردن صبرم به ریسمان فراق

شعر طنز در مورد ازدواج دانشجویی

امشب صدف، بر گوهری ، یک بحر گوهر می دهد

یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد

تبریک گو بر مصطفی جبریل از دادار شد

زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد . . .

اشعار طنز در مورد ازدواج

بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد

جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود

میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود

چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود

شعر های طنز در مورد ازدواج

امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد

کشتی عصمت ، نا خدا را سوی ساحل می برد

مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد

انسان کامل را ببین ، با خود مکمل می برد

شعر طنز درباره ازدواج

چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان

خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان

شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان

لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان

شعری طنز در مورد ازدواج

امشب خدا لطف نهان خود هویدا میکند

امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا میکند

امشب دو تا را جفت هم ، از صنع یکتا میکند

یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا میکند

شعر طنز در مورد سالگرد ازدواج

دریای هم اند و ساحل هم هستند

زهرا و علی که هم دل هم هستند

شفاف و عمیق و بی نهایت همچون

دو آینه که مقابل هم هستند

شعر زیبا در مورد سالگرد ازدواج

کیستم من بانوی اسلام، ام‌المؤمنینم

مادر کوثر، امید رحمۀ للعالمینم

آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم

بانوی باغ جنان، محبوبۀ جان‌آفرینم

شعر درباره سالگرد ازدواج

مثل زهرا دخترم آئینۀ حق الیقینم

بـارها از حق سلام آورده جبریـل امینم

من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

پیشتر از روز بعثت مصطفا را همسرم من

شعر در مورد سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه

از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من

همسرش نه، ‌همدمش نه، ‌بهترین همسنگرم من

مؤمنین را، بلکه ایمان را گرامی ‌مادرم من

بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من

شعر در مورد سالروز ازدواج

در جلالت هـاجر و حـوا و مریم را قرینم

من خدیجه همسر و همگام ختم‌المرسلینم

پیشتر از بودنم دل برد از دستم محمد

در حقیقت روشنی بخش وجودم بود احمد

شعری در باره سالگرد ازدواج

گشته بودم همچنان مشتاق آن روح مجرد

بی خبر بودم که از لطف خدای حی سرمد

روزی آن یار تمام خلق با من یار گردد

می‌کندحق با نخستین شخص خلقت همنشینم

شعر عاشقانه در مورد سالگرد ازدواج

من خـدیجه همسر و همگـام ختم‌المرسلینم

دختری دارم که خورشید ومه‌وگردون هلالش

شوهری‌دارم که قرآن‌گشته نازل درکمالش

دختری دارم که می‌آید سلام از ذوالجلالش

شعر در مورد تبریک سالگرد ازدواج

حیدری گردیده دامادم که نبوَد کس مثالش

حجره‌ای دارم که جبریل امین روبد به بالش

نی عجب گرچرخ گردون سجده آرد بر زمینم

من خـدیجه همسر و همگـام ختم‌المرسلینم

شعر کوتاه در مورد سالگرد ازدواج

گرچه هستم زن ولی مردانه حق را یاورم من

مصطفی را در شهامت بعد حیدر، حیدرم من

در دل یک شهر دشمن حامی پیغمبرم من

زن، ولی مردانه با ختم رسل همسنگرم من

شعرهای زیبا در مورد ازدواج

اولین بانوی خلقت را یگانه مادرم من

بلکـه مـام یـازده عیسـای عیسـا آفرینم

من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

گرچه در ثروت کلید گنج‌ها بودی به دستم

اشعار زیبا در مورد ازدواج

گشت تقدیم محمد روز اول بود و هستم

جز محمد از خلایق رشتۀ الفت گسستم

جان به کف بگرفتم و دل بر رسول الله بستم

هم به عالم هم به جانم پشت دشمن را شکستم

شعر زیبا درباره ازدواج

آری آری دسـت پیغمبـر بـوَد در آستینم

من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

من تمام هست خود دادم به راه حی ذوالمن

تاخدا هم ازکرامت هست‌خود بخشیدبرمن

شعر زیبا در مورد تبریک ازدواج

ریخت دامن دامنم گل، دست لطف‌حق به دامن

بُضعـۀ ختم رُسل، زهرا مرا شد پارۀ تـن

با جمال روی آن گل جان من گردیـد گلشن

بود حتی در رحم همصحبت و یار و معینم

شعری زیبا در مورد ازدواج

من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

می‌دهد تاریخ درهرعصر در عالم شهادت

من خدا را کرده‌ام پیش از شب بعثت، عبادت

داشتم بر خواجۀ «لولاک» از اول، ارادت

اشعار زیبا در مورد سالگرد ازدواج

با وصال عقل اول یافتم از نو ولادت

در همه زن‌های عالم شد نصیبم این سعادت

تـا سـر دستم گـل رخسار زهرا را ببینم

من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم

شعر درباره حلقه ازدواج

فرخنده شبی، شبی که بی همتا بود

پیوند دو گل در آسمان برپا بود

جبریل امین به روی لب زمزمه داشت

هم کفو علیِّ مرتضی، زهرا بود

شعر نو درباره حلقه ازدواج

مهر علی امشب به دل فاطمه افتاد

پیغمبر اسلام شده صاحب داماد

در عرش خداوند عجب ولوله ای شد

دست علی و فاطمه را تا که به هم داد

شعر در مورد تبریک عروسی

دستی پیمبرانه قنوت غزل گرفت

این اولین دو بیتی دیوان مصطفاست

شعر درباره تبریک ازدواج

پیوند پاک مادر آب و ابوتراب

یعنی که خلق آدمیان از گِلِ شماست

شعر در وصف ازدواج

زهرا همان کسی ست که رخت عروسی اش

سرمایه ی سعادت یک قوم بی بینـواست …

شعر در وصف ازدواج حضرت علی

آیینه بسته خیل ملائک به آسمان

شور و نوا و هلهله در آسمان بپاست

شعری در وصف ازدواج

بی شک ز لطف بی حد مولا و بی بی است

این روز اگر عروسی خوش یمن ما دوتاست

شعر در وصف سالگرد ازدواج

پیوند آسمانی آیات رحمت است

وقتی عروس کوثر و داماد هل أتی ست

شعر زیبا در وصف ازدواج

عشق از نگاه این دو به هم آبرو گرفت

اصلا بدون این دو جهان سرد و بی صفاست

شعری در وصف سالگرد ازدواج

ای کاش خنده بر لب آنها دوام داشت…

ذهنم دوباره در پی پایان ماجراست

شعر در وصف تبریک ازدواج

جانم فدای تازه عروسی که مادری

بر شاه تشنگان جهان، شاه کربلاست

شعری در وصف ازدواج حضرت علی و فاطمه

وقتی عروس کوثر و داماد حیدرست…

بی شک شروع سلسه ی نور،مجتباست

اشعار زیبا در وصف ازدواج

پیوند آسمان و زمین است و کائنات

خوشحال ازین عروسی زیبا و بی ریاست

شعر ازدواج

هرچند مرتضی زره اش را فروختــه…

زهرا جز آب مهریه ای از علی نخواست

شعر ازدواج طنز

دست علی و فاطمه در دست هم رود..

پیداست که عروسیشان هم گره گشاست…

شعر ازدواج حضرت محمد وحضرت خدیجه

خورشید و ماه در دو جهان گر بُوَد یکی

زهراست ماه روشن و خورشید مرتضی ست

شعر ازدواج مذهبی

ماه هر شب تا سحر محو تماشای علی‌ست

تازه در این خانه زهرا ماه شب‌های علی‌ست

چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست

چشم زهرا روشن از روی دلارای علی‌ست

شعر ازدواج جوانان

با شگفتی‌های دنیای علی بیگانه‌ایم

این‌که دنیا پیش او هیچ است دنیای علی‌ست

بارها با اشک خود زخم علی را بسته است

گرمی این دست‌ها تنها مداوای علی‌ست

شعر ازدواج و عشق

روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا

این که محشر خاک پای اوست زهرای علی‌ست

یا “علی” امضا کند یا “فاطمه” فرقی که نیست

آخرش امضای زهرا عین امضای علی‌ست

شعر ازدواج حضرت محمد

خورشید شدی که ماهِ کامل برسد

باید که دلت به صاحب ِ دل برسد

بانوی علی(ع) شدی! همین کافی بود

تا رخت عروسی ات به سائل برسد!

شعر ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا

من هم یکی از فرشتگانم با تو

هر لحظه در اوج آسمانم با تو

خوشبخت ترین زن جهانی با من

خوشبخت ترین مرد جهانم با تو

شعر در مورد ازدواج

تا آخر عمر همدم هم با هم

هر لحظه در اوج شادی و غم با هم

امروز چنین می گذرد فردا نیز

در باغ بهشت یا جهنم با هم

شعر پیوند ازدواج

تا گل به نسیم راه در می‌آید

از خاک بوی گیاه در می‌آید

امشب به ستاره‌ها بگو کِل بکشند

خورشید به عقد ماه در می‌آید

شعر طنز ازدواج دانشجویی

دارد به زمین شمایلی می‌بخشد

بر ماه غرور کاملی می‌بخشد

این تازه عروس آسمانی دارد

پیراهن خود به سائلی می‌بخشد

شعر طنز ازدواج موقت

بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی

با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی

از غم خبری نداشت تا وقتی که

بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی

شعر طنز ازدواج دوم

آن خانه‌ی ساده را که خوشبو می‌کرد

لبریز صمیمیت شب‌بو می‌کرد

او شاه زنان بود، ولی نان می‌پخت

او گرچه فرشته بود جارو می‌کرد

شعر طنزدرباره ازدواج

دلخوشی یعنی خدا را داشتن

در بهشت لطف او جا داشتن

بین سینه حب مولا داشتن

مادری مانند زهرا داشتن

شعر طنز ازدواج مجدد

بندگی یعنی عبادات شبش

ذکر تسبیحات بر روی لبش

سجده های غرق نور زینبش

آن حجابی که رسید از مکتبش

شعر طنز ازدواج اینترنتی

بندگی یعنی حجاب فاطمه

سجده های ناب ناب فاطمه

شعر های طنز ازدواج

ازدواج تنها پیوند زمینی است

که در آسمانها بسته میشود. سالگرد پیوند زیبایتان مبارک باد

متن شعر طنز ازدواج

خوشبختی واقعی در دنیا فقط با یک چیز میسر میشود.

دوست داشتن و دوست داشته شدن.

خوشبختی شما آرزوی قلبی ما است.

اشعار ازدواج حضرت محمد و حضرت خدیجه

هیچ اتفاقی در دنیا مهمتر از انتخاب یک همسفر برای بقیه عمر نیست

عزیزم و همسفر دائمی من، سالگرد پیوندمان مبارک.

شعر ازدواج عشقم

عشق ممکن است که کور باشد

ولی هیچ اتفاقی در دنیا به اندازه ازدواج چشمان

انسانها را باز نمیکند.

شعر ازدواج عشق

ازدواج پیوندی است که هیچ کس در آن ضرر نمیکند.

اگر همسر خوبی بدست آوردی خوشبخت میشوی

و در غیر اینصورت فیلسوف میشوی.

پیوندتان مبارک

شعر درباره عشق و ازدواج

در ثانیه‌های بودنت می‌مانم.

در فصل شکست خوردنت می‌مانم.

یک سال نه ده سال چه فرقی دارد.

تا لحظه دل سپردنت می‌مانم

و دوستت دارم.

شعر ازدواج حضرت محمد و خدیجه

عشق را با تو تجربه کردم،

امید به زندگی را در تو آموختم.

محبت را در قلب تو یافتم.

با هر تپش قلبم میگویم دوستت دارم

و چشمان همیشه عاشقم در انتظار توست.

شعر در مورد ازدواج

گلچین زیباترین شعر در مورد عدالت

شعر در مورد عدالت

شعر در مورد عدالت,شعر در مورد عدالت خدا,شعر در مورد عدالت حضرت علی,شعر در مورد عدالت علی,شعری در مورد عدالت,شعر در مورد بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد عدالت,شعر در مورد بی عدالتی خدا,شعری در مورد بی عدالتی,شعر در مورد عدل خدا,شعر درباره عدالت خدا,شعر درباره عدالت امام علی,شعری درباره عدالت,شعری درباره بی عدالتی,شعر مولانا در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد بی عدالتی,شعری زیبا در مورد بی عدالتی,شعر درباره بی عدالتی,شعر درمورد بی عدالتی,شعر کوتاه درباره عدالت,شعر در وصف عدالت,شعری در وصف عدالت,شعر در وصف بی عدالتی,شعری در وصف بی عدالتی,شعر عدالت,شعر عدالت خواهی,شعر عدالت خدا,شعر بی عدالتی,شعر درباره عدالت,شعر درمورد عدالت,شعر بی عدالتی,شعر بی عدالتی دنیا,شعر برای عدالت,شعر نو عدالت,شعر در مورد عدالت خدا,شعر درباره عدالت خدا,شعر بی عدالتی خدا,شعر درباره بی عدالتی,شعر برای بی عدالتی,شعر نو بی عدالتی,شعر در بی عدالتی,شعری درباره بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی خدا,شعر درباره عدالت امام علی,شعری درباره عدالت,شعری درباره عدالت,شعر در مورد عدالت,شعری در مورد عدالت,شعر درباره ی عدالت,شعر در مورد عدالت حضرت علی,شعر در مورد عدالت علی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد عدالت,شعری در مورد بی عدالتی,شعر نو با موضوع عدالت,شعر نو در مورد عدالت,شعر نو درباره عدالت

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عدالت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک

فکر ویران شدن خانه صیاد کنید 

شعر در مورد عدالت

جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه

ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید

شعر در مورد عدالت خدا

گر شد از جور شما خانه موری ویران

خانه خویش محال است که آباد کنید

شعر در مورد عدالت حضرت علی

آسمان ز عدل برپا شد

و اَنجُم از عدل، عالم آرا شد

برای دیدن مطلب اصلی اینجا کلیک نمایید.

 

گلچین زیباترین شعر در مورد کابل

شعر در مورد کابل

شعر در مورد کابل,شعر در مورد کابل,شعری در مورد کابل,شعر درباره کابل,شعر درباره کابل,شعر در وصف کابل,شعر در وصف کابل,شعر زیبا در وصف کابل,شعر به وصف کابل,اشعار زیبا در وصف کابل,شعر کابل جان,شعر کابل,شعر کابل زیبا,شعر کابلی,شعر های کابل,شعر در مورد کابل,شعر راجع به کابل,شعر درباره کابل,شعر برای کابل,شعر برف کابل,کابل زیبا شعر از کریم شیون,شعر کابلی,شعر دختر کابلی,شعر های عاشقانه کابلی,شعر در مورد کابل,شعری در مورد کابل,شعر درباره کابل,شعر کابل من

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد کابل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

به کابل میروم کابل قشنگ است 

تمام شهر کابل شوخ وشنگ است

  نخواهم داد کابل را به لندن 

وطن زیباست بهتراز فرنگ است

شعر در مورد کابل

 وطن از دوریت دل خون چکان شد 

فغان وناله ام در آسمان شد 

بسوزد آنکه من را بیوطن کرد 

به هجرت سخت اسما لالوان شد

شعری در مورد کابل

بکابل میروم آرام گیرم

  زآغوش وطن تا کام گیرم

  بگردم کو چه کوچه شهر خودرا 

زعارف عاشقانه جام گیرم

شعر درباره کابل

غربت اندر سر پناهم کلبه ی ویرانه بود 

در نوای این دلم هر آشنا بیگانه بود 

لیک میدانی وطن دارم که در آنجا چه شد؟ 

خواب هایم کوچ را در غربتم افسانه بود

شعر درباره کابل

خانه زیبا بود اما حال زیبایم نبود 

با چنین اندوه بیتو حالتم دیوانه بود 

عاقبت کو چیدم ازانجا وجای دیگرم

  بد تر از جای اول شد چون مرا غمخانه بود

  راز اسما در د غربت بود وجای لاف نیست 

دوستان یاد وطن در منزل جانانه بود

شعر در وصف کابل

به رنجهایت شریکم من وطن دار 

نی ام از جنس های روی بازار 

من انسانم بدردت خوب دانم 

مگر هستم به هجرانت سزا وار

شعر زیبا در وصف کابل

چو دیدم آسمان شد سرد وتاریک 

بوقت روزه افطاراست نز دیک 

بروی سفره ات داری وطن دار؟ 

تونان خشک وچای و آب باریک

شعر به وصف کابل

خیال من هوای کابل آمد 

بیادم نغمه های بلبل آمد 

به غربت یاد آید خاک پاکم 

خیالم شد که یار از زابل آمد

اشعار زیبا در وصف کابل

برای خاک پاک سرزمینم 

به کابل جان توهستی بهترینم 

زدوری ها مرا رنج است بسیار 

چه شد آیا بخاک سر زمینم

شعر کابل جان

دلم در ارزو ها تنگ تنگ است 

نوای عا شقانه بیدرنگ است 

ولی راز وطن با رمز ظلم است 

که در هر کوچه اش فریاد جنگ است

شعر کابل

از قصه ی منزلم بگویم نا چار  

با هیچ کسم نیست بدنیا سرو کار 

یکدم نظرم کن که جسان میسوزم؟

من را به کسی نیست جز از تو سروکار

شعر کابل زیبا

من هجران دیده ی درد فرا قم  

به یاران وعزیزان هم اطاقم 

به امید وفای دوستانم 

هلاک عشقم و وزیبای باغم

شعر کابلی

عید است ومن نا له وافغان دارم 

از درد وطن شبانه گر یان دارم 

اندوه منی زار هزاران شده است 

هر چند تسلای فراوان دارم

اسما سخی عزیز 

شعر های کابل

کابل تو ای دیار غرور و حماسه ها

از رزم دلیران تو صد ها سروده ها

از روزگار باستان تو سازد خبر همی

شیوا مدایح و خجسته قصیده ها

شعر در مورد کابل

فرهنگ آریا ،  ترا پرشکوه ساخت

از فیض آنزمان تو هرجا ترانه ها

مردان نامدار تو برجا گذاشته اند

صد ها حکایتی و هزاران فسانه ها

شعر راجع به کابل

مدفون خاک تو آثار بس بزرگ

ُرخشد قدامت تو ، ز نقش کتیبه ها

زآنرو ضرورتیست ، که یابند ز مهد تو

کاوشکران ، عظمت و فر زمانه ها

شعر درباره کابل

گاهی ترا جنت فردوس در قیاس

بی جا نبود که بگفتند چنین تشابه ها

“طرزی” زجسم و جان سخن در میان کشید

“جان وطن” تویی ، ای شهر زنده ها

شعر برای کابل

خنیا گران نوای دل انگیز میکشید

افسونگران همه با چنگ و چغانه ها

لیکن فسوس طرب ات پایه دار نبود

زردی گرفت بهار تو ز گردش زمانه ها

شعر برف کابل

” کابل بسوخت و دودش بلند بشد”

با این مطلع سرائید جوان تو نغمه ها

ویرانی ات نداشت نطیری به عصر ما

الحق که در جهان نه یابی چنین خرابه ها

کابل زیبا شعر از کریم شیون

کابل تو مهد فرهنگ و تاریخ آریا

در عصر خراسان بودی شهیرشهره ها

” تیمور” ترا مرکز افغان زمین بساخت

حالا چه شد، که فتاده هرسو زباله ها

شعر کابلی

ویرانگران تو خوار و زبون شوند

وقتا که آه آتشین ات برآرد زبانه ها

بیچاره ساکنان تو طالب “عنایت” اند

جویای صلح و امن به دعای شبانه ها

شعر دختر کابلی

طالب است و کار قاضی می کند

جاهل است و انتحاری می کند

زندگی یک تحفه لطف خداست

از خداوند ناسپاسی می کند

شعر های عاشقانه کابلی

حلق سرود پاره‌، لب‌های خنده در گور

تنبور و نَی در آتش‌، چنگ و سَرَنده در گور

این شهر بی‌تنفّس لَت‌خوردۀ چه قومی است‌؟

یک سو ستاره زخمی‌، یک سو پرنده در گور

شعر در مورد کابل

دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می‌خرامد

مار گزنده بر خاک‌، مور خورنده در گور

گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد

بوجهل و بولهب‌ها گشتند گَنده در گور»

شعری در مورد کابل

صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد

امّا چه می‌توان کرد؟ شب همچنان سیاه است‌

ناچار گُل مرویید، از نور و نَی مگویید

وقتی به شهر کوران‌، یک‌چشمه پادشاه است‌

شعر درباره کابل

شهری که این‌چنین است‌، بی‌شهریار بادا

یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا

تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است‌،

سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار بادا

شعر کابل من

روزی که دسته ی کلاشینکوف را

گلدان می کنیم

روزی که فشنگ ها را

در باغچه می کاریم

شک دارم آن روز

از من و تو نشانی باشد

اما

روسری در باد تو

پرچم صلح خواهد بود

شعر در مورد کابل

پر از باروت های خیسیم

پر از خمپاره های کار نکرده

در خمیازه های مان

در ما

خون رقیقی ست

رقیق تر از تمام سرخ ها

شعری در مورد کابل

ما زنده ایم هنوز

اما لباس هایمان مرده

ما برای جنگیدن

هنوز حرف داریم

آنقدر که هیچ شاعری

حاضر به صلح نیست…

شعر درباره کابل

 خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش

که ناخن بر دل گل می زند مژگان هر خارش

خوشا وقتی که چشمم از سوادش سرمه چین گردد

شوم چون عاشقان و عارفان از جان گرفتارش

شعر درباره کابل

 ز وصف لاله او، رنگ بر روی سخن دارم

نگه را چهره ای سازم ز سیر ارغوان زارش

چه موزون است یارب طاق ابروی پل مستان

خدا از چشم شور زاهدان بادا نگهدارش

شعر در وصف کابل

الا کابل تو بودی جسم و  جانم

هوای دلکشت روح و روانم

به هجرانم بحرمان از تودورم

اگر  بازت  نبینم جان سپارم   

شعر در وصف کابل

الا کابل تو بودی خانهء  من

نیابم جز تو دگر لانهء من

به دنیا پر زدم هر جا رسیدم

ندیدم در جهان اشیانهء من

شعر زیبا در وصف کابل

الا کابل   چرا ویرانه   گشتی

بدست جاهلان صد پاره گشتی

به قلبت میزنند خمپاره و توپ

شدی ویران و جغد را لانه گشتی

شعر به وصف کابل

الا کابل  خراباتت   کجا شد

همان عرس و مناجاتت کجا شد

زجان ودل ثنا گوی توبودند

صفای قلب  رندانت  کجا شد

اشعار زیبا در وصف کابل

الا کابل دیگر جا خانه ام نیست

جز اغوشت دیگر کاشانه ام نیست

شدم مجبور به کشور های دنیا

به هر جا پر زدم اشیانه ام نیست

شعر کابل جان

الا کابل   خراباتت کجا شد

همان رمز مناجاتت کجا شد

کنون پیداست همه زهد ریایی

زصدق دل مقالاتت  کجاشد

شعر کابل

الا کابل خراباتت  خراب شد

دلم صد پاره و جانم کباب شد

صفای صوفیان و اهل دل بود

همه اهل طرب رنج و عذاب شد

شعر کابل زیبا

همی نالم  به یادت کابل  من

چه پر درد است یارب مشکل من

همیشه سر فراز بودی بدوران

خرابیت  چو خنجر  بر  دل من

شعر کابلی

بنالم من به یادت کابل من

خرابیت همه داغ دل من

ز دست ظالمان ویرانه گشتی

بشد هجران وغربت حاصل من

شعر های کابل

خرابات منزل اهل طرب  بود

فراغ خاطر مارا سبب بود

شدیم  گریان ازین زهد ریایی

چنین ظلمت بخواست محتسب بود

شعر در مورد کابل

نه مطرب ماندونی مست خرابات

نه صوفی ماندونی اهل مناجات

بشد کابل همه ویران و  غارت

زدست  زاهد و  اهل   خرافات

شعر راجع به کابل

وطنداران ببینید  ملک و میهن

بشد ویران ز مکر و حیل دشمن

بگیرید پند وعبرت ای عزیزان

شناسید دشمن مکار و پرفن

شعر درباره کابل

خداوندا دلم بسیار تنگ است

به ملک و میهنم تیر تفنگ است

بگویید با تفنگداران جاهل

برادر کشتن تان شرم و ننگ است

شعر برای کابل

خداوندا  ببین  احوال  زارم

بدور از میهنم چون بیقرارم

نگیرم انس و الفت در غریبی

که بی میهن چنین رسوا و خوارم

شعر برف کابل

من نه تاجیکم نه پشتون، نی هزاره نه ز ترکم

نی ز ازبک، نه بلوچم نی ز ایماق سترگم

من به مذهب نی ز سنی، نی ز شیعه، نه ز سیکم

نی دورنگم، نی دروغم، نی فسادم، نی شریکم

کابل زیبا شعر از کریم شیون

نی شمالی، نی جنوبی، نه ز غربم، نه ز شرقم

نی ز کوی فتنه پیشان، نی پی تشویق فرقم

نی بفکر جنگ لفظم، نی بفکر تهمت و شر

نی زر اندوزم، نه نوکر، نی کلاه فتنه بر سر

شعر کابلی

خطه ام افغان ستانست، خاک ان از من سراسر

ما همه افغان و افغان سر بر سر با هم برابر

رود و دریایت خروشان، کوهسارت با جلالند

فصل هایت بی نظیر و مردمانت با کمالند

شعر دختر کابلی

پاک بادا خطه من از کف شر و شرارت

مرده بادا هر که بردست صلح میهن را بغارت

خاک بادا بر دو چشمی کو ندارد تاب دیدن

دست مایان را چو زنجیر، متحد، با هم پریدن

شعر های عاشقانه کابلی

مرگ بر خصمت همیشه، شاد زی بی درد ماتم

دور بادا از وجودت تکه های راکت و بم

سبز بادا، سبز بادا، نام تو بر جسم و جانم

زنده بادا، زنده بادا، کشورم، افغانستانم

شعر در مورد کابل

شـــــام است و آبگینهء رؤیـــــاست شهـر من‌

دلخـــــواه و دلفـــــــروز و دل‌آراست شهر من‌

دلخــــواه و دلفــــروز و دل ‌آراست شهر من‌

یعنی عـــروس جملهء دنیـــاست شهــــــر من‌

شعری در مورد کابل

ای شهــر من‌! به خاک فروخسپ و گَنده باش‌

یا با تمـــام خــــویش‌، مهیای رنـــــــده باش‌

این رنده مـــــــی ‌تراشد و زیبات مــــی ‌کند

آنگه عروس جملهء دنیـــــات مـــــی ‌کنـــــد

شعر درباره کابل

تو بمان ای سنــگــــر آزادگــــــــــــــــان

زادگــــــاه راد مـــــردان جهــــــــــــــان

شعر کابل من

تونه خــــــــــاکی مایه جـــــان مــــــــنی

هم تو جــــانی و هم تو جــانان مـــــــنی

جـــان مـــــــا گــــرفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنکه چون تو پــــــــاک نیست

شعر در مورد کابل

ای گـــــرامی خــــاک پاکـــم ای وطـــــن

ای فـــــــدای خـــــار خارت جان و تــــــن

گــــــرچه خـــاک دیگران بس دلشکست

دور از تــــــــــو در نــــگاهـــــــم آتشست 

شعری در مورد کابل

همه داد وطن خواهی زنند، اما نمی دانم

وطن خواهی به گفتار است یا کردار یا هر دو؟

شعر درباره کابل

ای خدا شد مدتی ، آرام تــن گــم  کـــرد ه ا م 

وز جـفـا زنـدگـی، ملـک و وطن گـم کرده ام 

گردش دنیـا ی دون، بنمــوده دور ازمیـهنـم 

دلبـران رشـک آهوی خـتــن، گــم  کـــر ده ام

شعر درباره کابل

یاد بادا من کـه در کابـل ، مکا نی داشـتـم

در مـیـان ســنـبـل و گـل ، آ شـیـانی داشــتـم

مـیـهــن بـهـتـــر ز جـا نـم ، ا فـتـخـا ر آ ســیـا

خوش چه ملک باصفا ، ا فغانْسِـتانی داشـتـم

شعر در وصف کابل

وطن عشق تو افتخارم

وطن در رهت جان نثارم

 وطن خاک پاکت بهشتم

وطن گلخنت لاله زارم

شعر در وصف کابل

 وطن عشق تو افتخارم

وطن در رهت جان نثارم

 وطن عاشقم بر شکوهت

به از گل بود سنگ و کوهت

شعر زیبا در وصف کابل

خواهم وطن بقای تو را از خدای تو

تا جان به تن مراست بگویم ثنای تو

 در حفظ تست و و حدت ملی پیام من

 این نکته دل کش است که دارم هوای تو

 راز بقاست گر که بمیرم برای عشق

افغان سزد که زنده بمانم برای تو

شعر به وصف کابل

این کشور افغانستان است

این عزت هر افغان است

میهن صلح، جایگاه شمشیر

هر فرزندش قهرمان است

اشعار زیبا در وصف کابل

این کشور میهن همه است

از بلوچ، از ازبکها

از پشتون، هزاره‌ها

از ترکمن و تاجیکها

هم عرب و گوجرها

پامیری، نورستانیها

براهویی است و قزلباش

هم ایماق و پشه‌ئیان

شعر کابل جان

این کشور همیشه تابان خواهد بود

مثل آفتاب در آسمان کبود

در سینهٔ آسیا

مثل قلب جاویدان

نام حق است ما را رهبر

می‌گوییم الله اکبر، می‌گوییم الله اکبر

شعر کابل

دا وطن افغانستان دی

دا عزت د هر افغان دی

شعر کابل زیبا

من افغانم همین هویت من

همین تاریخ و اینست شوکت من

منم گمگشتۀ تاریخ انسان

منم پیمانۀ مدهوش دوران

شعر کابلی

همینم من همین آوارۀ دهر

غذایم ناله و در کوزه ام زهر

من آتش زاده ام آتش شعارم

سرود خستۀ شب مینگارم

شعر های کابل

صبح است و روز نو بــــه فراروی شهر من‌

چشم تمــــام خلق جهــــــــان سوی شهر من‌

شعر در مورد کابل

ای شهــر من‌! به خاک فروخسپ و گَنده باش‌

یا با تمـــام خــــویش‌، مهیای رنـــــــده باش‌

این رنده مـــــــی ‌تراشد و زیبات مــــی ‌کند

آنگه عروس جملهء دنیـــــات مـــــی ‌کنـــــد

شعر در مورد کابل

گلچین زیباترین شعر در مورد شیطان

شعر در مورد شیطان

شعر شیطان,شعر شیطان سنایی,شعر شیطان که رانده شد,شعر شیطان پرستی,شعر شیطانی,شعر شیطان برای کودکان,شعر شیطان زشت و ناقلا,شعر شیطان پیش دبستانی,شعر شیطان درون,شعر شیطان نامه کریمی,شعر شیطان که رانده شد به جز یک خطا نکرد,شعر شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد,شعر درباره شیطان پرستی,شعر در مورد شیطان پرستی,شعر های شیطان پرستی,شعر عده ای شیطان پرستی میکنند,شعر شیطانی شاهین نجفی,شعر شیطانی,شعر های شیطانیشعر در مورد شیطان,شعر در مورد شیطان پرستی,شعری در مورد شیطان,شعر در مورد شیطان,شعر درباره شیطان,شعر درباره شیطان پرستی,شعر مولانا در مورد شیطان,شعر کودکانه در مورد شیطان,شعر کوتاه در مورد شیطان,شعر نو در مورد شیطان,شعر زیبا در مورد شیطان,شعری درباره شیطان,شعر درمورد شیطان,شعر درباره شیطان,شعر درباره ی شیطان,شعر طنز درباره شیطان,شعر کودکانه درباره شیطان,شعر نو در باره شیطان,شعر درباره شیطان,شعر درباره شیطان پرستی,شعر درباره شیطان,شعر در مورد شیطان,شعر در مورد شیطان پرستی,شعری در مورد شیطان,شعر درباره ی شیطان,شعر طنز درباره شیطان,شعری درباره شیطان,شعر کودکانه درباره شیطان,شعر درباره ی شیطان,شعر در مورد شیطان,شعر مولانا در مورد شیطان,شعر کودکانه در مورد شیطان,شعر کوتاه در مورد شیطان,شعر نو در مورد شیطان,شعر زیبا در مورد شیطان,شعری درباره ی شیطان,شعر کودکانه درباره ی شیطان,شعر سنایی درباره شیطان,شعر مولانا درباره شیطان,شعر نو درباره شیطان

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد شیطان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

رنج فال قهوه را عمـری ست فنجان می کشد

سیب را حوا به آدم داد و شیطان شد رجیم !!

شعر شیطان

خوردیم در زمین ات این خاک تازه تاسیس

از پشت سر به شیطان ، از روبرو به ابلیس

شعر شیطان سنایی

شیطان اگر که همسفرت شد یقین بدان

با او به هیچ نقطه ی زیبا نمی رسی

شعر شیطان که رانده شد

تـــــو لطف شیطانــــی بـــه آدم ، سیب گـنــدمگون!

شیــطان همیـشــه در پــی اغــــوای انـــسان نیست

شعر شیطان پرستی

از تو بعید نیست جهان عاشقت شود

شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود

شعر شیطانی

خوب می دانم که یک شب در طلسم دست تو

دامن پرهیز من تسلیم شیطان می شود

شعر شیطان برای کودکان

تا بگسلد زنجیر ایمان مرا ، شیطان

یکریز می ریزد به شهر آرمانم سنگ

شعر شیطان زشت و ناقلا

آدم به نامت سجده کرد ای عشق , می دانم

قلبی که تسلیمت شود , شیطان نمی گیرد

شعر شیطان پیش دبستانی

من از شبی که به پوچیم طعنه زد شیطان

به خــویش آمدم امروز اگــــر عدد شده ام

شعر شیطان درون

از سر کفـرم به ایمـان می رسـم وقتـی کـه تـو

چشـم هــایت را دو شیطـان مجســـم می کنــی

شعر شیطان نامه کریمی

شیطان نشست وسوسه ای روبراه کرد

آدم ولی دوباره دل ِ کافری نداشت

شعر شیطان که رانده شد به جز یک خطا نکرد

یا جان کافر کیش را تا مرز مردن می برم

یا عقل دور اندیش را تسلیم شیطان می کنم

شعر شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد

حوا که سیب… آدم فریب و آسمان مُهر

درها به هم، جبریل غم، شیطان قسم خورد

شعر درباره شیطان پرستی

چشمی مثال چشم تو که فتنه می کند    …

آیا برای بازی شیطان اجیر نیست ؟

شعر در مورد شیطان پرستی

از طنابِ دارِ دور گردنم دریافتم

هر قَدَر الله نزدیک است،شیطان بیشتر

شعر های شیطان پرستی

شیطان عددی نیست که آتش بزند ،هان!

سودای مرا داشت به سر ، هر که سرش سوخت

شعر عده ای شیطان پرستی میکنند

حراّرت بر دلم آتش ، نسیم صبح من طوفان

مرا همدر یک انسان! ولی در باطنش شیطان!

شعر شیطانی شاهین نجفی

کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان

کسی که خسته شد از سجده های او شیطان

شعر شیطانی

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

شعر های شیطانی

آتش دوزخ باشد

شراب باشد

تو کنار من باشی

و شیطانی که گولمان بزند!

شب که شد

از بام جهنم خودمان

بهشت دیگران را می‌بینیم…

شعر در مورد شیطان

سلام عطر گیج کننده ی بهار نارنج های اواسط اردیبهشت.

چشم شیطان دور!

خوبی که سراغ از ما نمی گیری٬ مگر نه؟

شعر در مورد شیطان پرستی

گاهی آن قدر واقعیت داری

که من صدای فروریختن

شانه های سنگی شیطان را می شنوم

و تعجب نمی کنم

اگر ببینم ماه

با بچه های کوهستان

گل گاو زبان می چیند؟

شعری در مورد شیطان

آفریدگارا

بگذار دهان تو را ببوسم

غبار ستاره‌ها را از پلک فرشتگانت بروبم

کف خانه‌ات را

با دمب بریده شیطان جارو کنم

متولد شدم

در مرز نازک نیستی

سگ‌های شما

از دهان فرشتگان دو رو نجاتم دادند

شعر در مورد شیطان

من، در آن لحظه، که چشم تو به من می نگرد

برگ خشکیده ی ایمان را

در پنجه ی باد

رقص شیطانی خواهش را

در آتش سبز

نور پنهانی بخشش را

در چشمه ی مهر

اهتزاز ابدیت را می بینم

شعر درباره شیطان

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

شعر درباره شیطان پرستی

 گرچه شیطان رجیم از راه انصافم ببرد

همچنان امید می دارم به رحمن رحیم

شعر مولانا در مورد شیطان

 یارب آن دم که دم فرو بندد

ملک الموت واقف شیطان

شعر کودکانه در مورد شیطان

 چنان رمند و دوند اهل بدعت از نظرش

که از مسیحا دجال و از عمر شیطان

شعر کوتاه در مورد شیطان

 ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دار

تا از عذاب خشم تو جان در امان شود

شعر نو در مورد شیطان

 تا دل به غرور نفس شیطان ندهی

کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی

شعر زیبا در مورد شیطان

 بردار پرده از پیش دیده

کوری شیطان شیطان چه باشد

شعری درباره شیطان

 گویی که تو را شیطان افکند در این ویران

خوبی ملک دارد شیطان خراباتم

شعر درمورد شیطان

 بدان مردان میدان عبادت

که بشکستند شیطان و هوا را

شعر درباره شیطان

 تو هنوز از متابعی شیطان

توبه ناکرده کی بوی انسان

شعر درباره ی شیطان

 بی حضورت سماع نیست حلال

همچو شیطان طرب شده مرحوم

شعر طنز درباره شیطان

 همچو ستاره سوی شیطان کفر

نفط زنانیم و شرار آمدیم

شعر کودکانه درباره شیطان

 گمراه شدی چو بر تو بگذشت

در جامه جبرئیل شیطان

شعر نو در باره شیطان

 چنان گرمند در عصیان که دوزخ

غم بیکاری شیطان ندارد

شعر درباره شیطان

 فارغ از وسواس شیطان است دلهای سیاه

نیست شبهای بهاران رونقی افسانه را

شعر درباره شیطان پرستی

 نیست شیطان ناامید از آستان رحمتش

چون توانم من به نومیدی ازین در بازگشت؟

شعر درباره شیطان

 نفس آگاه دلان عاجز شیطان نشود

سگ کم از شیر نباشد چو شبان با گله است

شعر در مورد شیطان

 تو که در مکر و حیل دست ز شیطان بردی

چه خیال است که ایمان ز تو شیطان نبرد؟

شعر در مورد شیطان پرستی

 ای بداندیش از مکافات عمل ایمن مباش

وضع شیطان آدمی را نیز ملعون میکند

شعری در مورد شیطان

 دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

شعر درباره ی شیطان

 شیطان پا برجاست شود هر چه عادتی

بیچاره آن که در گرو رسم عادت است

شعر طنز درباره شیطان

 صائب جواب آن غزل سیدست این

کامروز آدم است که شیطان آدم است

شعری درباره شیطان

 زبدخویی چرا بازیچه شیطان شود آدم؟

زخلق خوش توان تا مظهر لطف الهی شد

شعر کودکانه درباره شیطان

 شب مهتاب پای دزد را کوتاه می سازد

دل روشن زمکر و حیله شیطان نیندیشد

شعر درباره ی شیطان

 دست بر خاطر آگاه ندارد شیطان

گرگ در گله ز تقصیر شبان می آید

شعر در مورد شیطان

 درازدستی شیطان ز دل سیاهی ماست

چراغ دزد به شب خواب پاسبان باشد

شعر مولانا در مورد شیطان

 شیطان راه ما نشود گندم بهشت

مارابس است نان جوین دیار خویش

شعر کودکانه در مورد شیطان

 راهی که راهزن زد یک چند امن باشد

ایمن شدم ز شیطان تا توبه را شکستم

شعر کوتاه در مورد شیطان

 رو نهان می کند از روشنی دل شیطان

دزد بیدل شب مهتاب نیاید بیرون

شعر نو در مورد شیطان

 وهم از دهان تنگت هرگز نشان نیاید

با خاتم سلیمان شیطان چه کار دارد؟

شعر زیبا در مورد شیطان

 بگریزد ز سایه اش شیطان

ز آنکه از نور سایبان دارد

شعری درباره ی شیطان

 دانه های خال او دام راه آدم گشت

حلقه های موی او مار حلق شیطان شد

شعر کودکانه درباره ی شیطان

 یا پای شقاوت را بر تارک شیطان نه

یا کوس سعادت را بر عرش مکرم زن

شعر سنایی درباره شیطان

 عمر آمد عمر آمد ببین سرزیر شیطان را

سحر آمد سحر آمد بهل خواب سباتی را

شعر مولانا درباره شیطان

 ور دو دیده به تماشای تو روشن گردد

کوری دیده ناشسته شیطان چه شود

شعر نو درباره شیطان

 ور دو دیده ز تو روشن گردد

کوری دیده شیطان چه شود

شعر شیطان

 ز تأخیر بود آفت و تعجیل ز شیطان

ز تعجیل دلم رست و ز تأخیر بجستم

شعر شیطان سنایی

 ز شکربوره سلطان نه ز مهمانی شیطان

بخورم سیر بر این خوان سر ناهار ندارم

شعر شیطان که رانده شد

 مها تویی سلیمان فراق و غم چو دیوان

چو دور شد سلیمان نه دست یافت شیطان

شعر شیطان پرستی

 هوا شیری است از پستان شیطان

بود عقل تو شیر خر مکیدن

شعر شیطانی

 جانی دگر چو آتش تند و حرون و سرکش

کوتاه عمر و ناخوش همچون خیال شیطان

شعر شیطان برای کودکان

 برای پاسبانی را بکوب آن طبل جانی را

برای دیورانی را شهب انداز شیطان شو

شعر شیطان زشت و ناقلا

 شیطان همه تدبیرش و آن حیله و تزویرش

بشکست همه تیرش پیش سپر روزه

شعر شیطان پیش دبستانی

 گر تو را خواجه به خلوتگه خاصش خواند

بندگی را مده از دست که شیطان نشوی

شعر شیطان درون

 ز شیطان بدگمان بودن نوید نیک فرجامیست

چو خون در هر رگی باید دواند این بدگمانی را

شعر شیطان نامه کریمی

 بپرهیز از حسد تا فضل یزدانت قرین باشد

که مرحوم است آدم هر قدر شیطان لعین باشد

شعر شیطان که رانده شد به جز یک خطا نکرد

 بر نمی خیزد صدا از دست چون تنها بود

دست دادن نفس را، امداد شیطان کردن است

شعر شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد

 این زمان هر آدمی صد دیو را ره می زند

رفت آن عهدی که شیطان بیم از آدم نداشت

شعر در مورد شیطان